
این راه، چراغ می خواهد
ما اگر هزار بار از این راه پرحادثه بگذریم، دوباره گم خواهیم شد و تاریکی، ما را خواهد بلعید و راهزنان، زندگی مان را غارت خواهند کرد.
چگونه می توان کسی را بی چراغ و راهنما، روانه جاده پشت به خورشید کرد و از او انتظار داشت که در چاه نیفتد و زخم برندارد و به سلامت بازگردد؟!
مگر می شود آفتاب بتابد، باد بوزد، درخت سرزند، چشمه بجوشد، پرنده پر زند، انسان به دنیا آید، عاشق شود و بمیرد، ولی کسی نباشد که بداند انتهای این دالان دراز دنیا، به کجا ختم می شود و سرگردانی این کره خاکی در پهنای آسمان، به کجا سامان می گیرد؟
برای عبور از این همه هیاهو، دست را باید در دست کسی قرار داد که راه را بشناسد، امین و رازدار دل های گمشده باشد و بر هر که زمین می خورد و سر به هوا راه می رود، صبر و بزگواری پیشه کند.
دعای آمدنت، دعای هر روز و شبمان است.
اللهم عجل لولیک الفرج